موضوعات این مطلب :
دانلود رمان
,
رمان پلیسی
,

رمان انفجار تاج
نویسنده : سمانه حسینی
ژانر : پلیسی- جنایی -عاشقانه – و کمی طنز
دانلود رمان ( پی دی اف - لینک مستقیم )
دانلود رمان ( سایت رمانکده )
آی دی ایسنتاگرما نویسنده : Samaneh_hoo
مقدمه :دنیا با انفجاری خلق شد…………..
انفجاری عظیم که همه چیز را از هم پاشید………..
حال بین من و تو انفجاری قوی تر در حال رخ دادن است .. .
کاش این انفجار رخ ندهد تا منو تو از هم نپاشیم … .
ولی صبر کن این …………انفجار مقدمه زندگیمان
است شاید از هم بپاشیم ولی این مقدمه فصلی نو در زندگیمان است
پس چرا از آن فرار کنیم….
قسمتی از رمان
مرد قوی هیکل رو به نوچه هاش داد زد
– زود باشین تا مادر تون رو نیوردم جلو چشمتون
یکی از اون ها گفت :
رئیس ماشین اسباب بازی که نیست میدونی چه سخته از راه دور کنترلش
کرد…
مرد با داد گفت :
-خفه شو… به کارت برس .
و با تلفن همراهش شماره دفتر رئیس بزرگ رو گرفت
مثل همیشه قبل از رئیس منشی با ان صدای الوده به عشوه اش جواب داد :
-الان وصلتون میکنم جعفر خان .
مرد کمی صبر کرد و با خودش گفت :
این همه سخت گیری برای یه تلفن جواب دادن؟
که صدای رئیس بزرگ به گوشش رسید
همون صدای سرد و خشک همیشگی که رعشه به تن شنوندش
مینداخت :جعفر مرده بودی خبری ازت نبود؟
-ببخشید رئیس تازه محموله رد شد تقصیر من نبود تقصیر این دوتا بچه بود
که ماشین کنترلی هم نمیتونن برونن
+بسه
-رئیس تکلیف چیه؟
+همون قانون همیشگی دوست بودن نگهشون دار دم درآوردن خلاصشون کن .
-چشم. فرمایش دیگه ای ؟
+دختره چی شد؟
-صحرا رو فرستادم کمپ بهترینا بالا سرشن چنان دختری بشه همه انگشت به دهن بمونن گرچه خیلی زمان بره ولی فرصت زیاده .
+خونوادش چی شدن ؟
-پی دختره نبودن . فقیرن ما هم یه چی تو کاسه باباش گذاشتیم که پیشو نگیره .
+ پیش رایان که نیست ؟
-نه . رئیس .
+ رو رایان خوب کار کنین . برا هفته بعد من باید یه سر برم ژاپن خوب حواست بهش باشه .
-چشم
نظرتون رو درمورد این رمان کامنت کنید